پ_روانه ب_اران

مشخصات کتاب

سرشناسه : هنرجو، حمید، - 1352

عنوان و نام پدیدآور : پروانه باران/ به کوشش حمید هنرجو؛ تصویرگر منا زرباف

مشخصات نشر : تهران: نبا، 1383.

مشخصات ظاهری : 48 ص.مصور

شابک : 964-8323-21-66000ریال

وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی

یادداشت : فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا.

موضوع : شعر کودکان -- قرن 14 -- مجموعه ها

موضوع : شعر فارسی -- قرن 14 -- مجموعه ها

شناسه افزوده : زرباف، منا، تصویرگر

رده بندی کنگره : PIR4190/ه88پ 4 1383

رده بندی دیویی : 1فا8/6208

شماره کتابشناسی ملی : م 83-27111

ص: 1

اشاره

بسم اللّه الرحمان الرحیم

پ_روانه ب_اران

به کوشش :

حمید هنرجو

تصویرگر :

مُنا زرباف

انتشارات نبأ

ص: 2

پ_روانه ب_اران

به کوشش : حمید هنرجو/ تصویرگر: مُنا زرباف / حروفچینی: انتشارات نبأ

لیتوگرافی : نبأ اسکرین / چاپ و صحافی : سبحان / چاپ اول : 1383

شمارگان : 10000 نسخه / قیمت : 6000 ریال / کد کتاب : 100/ 180 ب

ناشر: انتشارات نبأ/تهران، فاطمی غربی،ابتدای سیندخت شمالی،پلاک 31

تلف_ن : 2 - 6944001 فاک_س : 2 _ 6944001

شابک : 6 - 21 - 8323 - 964ISBN : 964 - 8323 - 21 - 6

ص: 3

سخنی با اولیا و مربیان

به نام خدای مهربان

" پروانه باران " را _ که گزیده ای از اشعار مربوط به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است _ به محضر شما و فرزندانتان پیشکش می شود .

این مجموعه، برای دانش آموزان دوره ابتدایی در نظر گرفته شده است. توجه به این نکات، برای استفاده ی بیشتر از این دفتر، مفید است .

1 _ در این دفتر، برای رعایت سلیقه های متنوع خوانندگان،اشعاری باوزن های مختلف آمده،که غالب این وزن ها، جدید است و با سبک های قدیمی تفاوت دارد.

2 _ اولیا و مربیان در خواندن این شعرها، فرزندان را همراهی کنند، تا مضامین و مفاهیم اشعار برای فرزندان روشن تر شود .

ص: 4

3 _ پیشنهاد می شود اولیا و مربیان محترم، با تشکیل گروه های سرود، کودکان را با این اشعار آشنا کنند، تا آنجا که در ذهن فرزندانمان نقش بندد و بر زبان آنها جاری شود .

سخنی نیز با شاعران و نویسندگان ادبیات کودکان و نوجوانان داریم.

ضمن تشکر و سپاس از این عزیزان که بسیاری از مضامین مورد نیاز نسل جدید را از نظر دور نداشته اند، تذکّر این نکته را بجا و مناسب می دانیم که باید به بیان ادبی موضوع مهدویت بیشتر بها داد. این نکته، نه تنها عنصر اساسی اندیشه اسلامی، بلکه نقطه ای روشن در چشم انداز آینده انسان است. و " امید " را که مایه ی حیات بشر است، معنا می بخشد. بجا و نیکوست که در کارنامه ی موفق هر شاعر و نویسنده نه تنها یک بار بلکه چندین نوبت آثاری پیرامون موضوع یاد شده رقم بخورد.

توفیق همه ی مروّجان فرهنگ مهدوی را از ساحت مقدّس حضرتش خواستاریم.

مؤسسه فرهنگی نبأ

شهریور 83

ص: 5

1

با دست تو وا می شود

درهای بسته

باغی پر از گل می شود

این قلب خسته

ص: 6

کسی ز راه می رسد ...

به آسمان نگاه کن

چقدر آب رفته است

و ماه، ماه منتظر

در آن به خواب رفته است

درخت ها از انتظار

چه رنگ رنگ گشته اند

پرنده ها به شاخه ها

تمام، سنگ گشته اند

ص: 7

کسی که نسل روشنش

به آفتاب می رسد

به سبزه ها، درخت ها

به خاک و آب می رسد

بیاکه جاده ها، تو را

بلند، آه می کشند

و اسب ها به بوی تو

عنان به راه می کشند

بیا که آسمان، پر از

پرنده های آهنی است

بیا که عصر گریه ها

و خنده های آهنی است

محمد کاظم مزینانی

ص: 8

در ذکر پروانه

تو در موسیقی چشمه

تو در شعر پرستویی

تو در آوازِ گنجشکان

تو در احساس شب بویی

به دنبال تو می گردد

نگاه پاک سنجاقک

تویی در خواهش قُمری

تویی در پرسش پوپک

ص: 9

تویی در ندبه ی شبنم

تویی در ذکر پروانه

فقط بوی تو را دارد

گل خوشبوی هر خانه

بهار سبز دنیایی

امید نرگِسک هایی

و می دانم که می آیی

تو در صبحی تماشایی ...

حمید هنرجو

ص: 10

مثل آب

مثل آبی، نه، مثل خورشیدی

نه، از آن بهتری، تو امّیدی

آب هستی برای تشنه لبان

نور هستی برای شب زدگان

نور امّید خسته ها هستی

داروی دل شکسته ها هستی

ص: 11

روزی از راه کعبه می آیی

تا که درهای بسته بگشایی

بهتر از حرف این و آن هستی

مهدیِ صاحب الزّمان هستی ...

مصطفی رحماندوست

ص: 12

شب قشنگ

جمکران شلوغ بود

بوی خوب یاس داشت

قلب کوچک رضا

با خدا تماس داشت

از زیارت بهار

حرف ها شنیده بود

آن همه فرشته را

در زمین، ندیده بود

ص: 13

وقت آن رسیده بود

تا کمی دعا کند

بال های خویش را

چون پرنده، وا کند

دست ها بلند بود

رو به سوی آسمان

گوش باد، می شنید

پچ پچ فرشتگان

در نگاه زائران

رودی از ستاره بود

ماه، چون پرنده بر

شانه ی مناره بود

ص: 14

آن شب، آن شب قشنگ

همکلاسی ام رضا

حسّ یک پرنده داشت

حدس می زنم چرا ...

حمید هنرجو

ص: 15

2

دنیا بهاران می شود

وقتی بیایی

پروانه باران می شود

وقتی بیایی

ص: 16

بیا باران

دلم رنگ غروب جمعه دارد

تو با دلتنگی من آشنایی

همیشه لحظه ی سبز نمازم

صدایت می زنم، پس کی می آیی؟

دلم در نامه ای کوچک، برایت

تمام حرف هایش را نوشته

تعجّب می کنم از جرأت او

چگونه قطره از دریا نوشته؟

ص: 17

قبای یاس داری، شال سبزه

دلت باغی است از عطر و شکوفه

شریک دردِ گل، یار پرنده

تویی یادآورِ بابای کوفه

شفابخش است لبخند قشنگت

برای هر نگاهِ دردمندی

می آیی یاور آیینه باشی

می آیی زخم گلها را ببندی

بهاری بی ریا و مهربانی

برای غنچه های دل شکسته

بیا باران! که دیگر انتظارت

درون قلب گل ها، نقش بسته!

حمید هنرجو

ص: 18

بهار

با دستی از شکوفه

در انتظار هستم

روزی که او بیاید

گویی بهار هستم

با دستی از شکوفه

از راه خواهد آمد

در لحظه ای پر از گل

ناگاه خواهد آمد

ص: 19

خورشید، شاید آن روز

از غرب در بیاید

شاید که عُمرِ خورشید

آن روز، سر بیاید

بوی گل و هوا را

آن روز می توان دید

آن روز می توان باز

با جویبار خندید

پروانه ها در آن روز

خواهند خواند آواز

لب های غنچه آن روز

با خنده می شود باز

ص: 20

آن روز، آخرین روز

از عمر انتظار است

پایان فصل سردی

آغاز نوبهار است

جعفر ابراهیمی نصر

ص: 21

بوی نرگس

بال در بالِ پرستوهای خوب

می رسد آخر، سوارِ سبزپوش

جامه ای از عطرِ نرگس ها به تن

شالی از پروانه ها بر روی دوش

پیش پای او، به رسم پیشواز

ابر با رنگین کمان، پل می زند

باغبان هم، باغبان نوبهار

بر سر هر شاخه ای، گل می زند

ص: 22

تا می آید، پرده ها از خانه ها

باز توی کوچه ها سر می کشند

مرغ های خسته و پربسته هم

از میان پرده ها، پر می کشند

در فضای باغ ها پُر می شود

باز هم فوّاره ی گنجشک ها

هر کجا سرگرم صحبت می شوند

شاخه ها، در باره ی گنجشک ها

باز می پیچد میان خانه ها

بوی صَندل، بوی کُندر، بوی عود(1)

می رسد فصلِ بهاری جاودان

فصلی از عطر و گل و شعر و سرود

بیوک ملکی


1- صَندل، کُندر، عود، سه ماده ی خوشبو هستند.

ص: 23

چشم انتظار باغ

دیشب پدر می گفت: فرزندان خوبم!

چشم انتظار باغ بارآور بمانید

تا صبح برگردد به این شهرِ شب آباد

با خود، سرود انتظارش را بخوانید

می آید از آن سوی دریاهای باور

مردی که طوفان است نام انقلابش

می آید و می خواند آوازِ رهایی

می روید از هر سوی، مردی در رکابش

می آید و در آبشار چشم هایش

می شویَد از تقویم ما، فصل ستم را

می آید و با دست های پربهارش

می روبَد از باغ زمین، پاییز غم را

ص: 24

آن روز، باغ مهربانی های مردم

گل می کند مثل بهاری تازه و تر

یک آسمان پروانه می بارد به رویِ

سنگ مزارِ این شقایق های پرپر

امروز ما چشم انتظار باغ هستیم

باغی که هرگز با خزان، پیمان نبندد

باغی که گل های خدا رنگش همیشه

در چشم های مردم عالم بخندد

جواد محقق

سرود بهار

ص: 25

کاش یک روز می شکفت

باز هم غنچه های نور

یا که می آمد او شبی

شاد و خندان، ز راه دور

مادرم گفت: نام او

هست مهدی، خدا کند

که بیاید، و کوچه را

خرّم و با صفا کند

او امام بزرگ ماست

مهربان است، مهربان

چون بیاید، بهار ما

می شود سبز و بی خزان

من سرود بهار را

می سرایم برای او

کاشکی در سکوت شب

ص: 26

می شنیدم صدای او

من دعا می کنم که او

زود آید به سوی ما

گر بیاید، به پای او

جان خود را کنم فدا

سیمین دخت وحیدی

انشای مهدی

چیزی نوشته مهدی

با یک مداد کوچک

در دفتر قشنگش

ص: 27

این باسوادِ کوچک

دیشب تمام کرده

او مشق های خود را

امّا دو ساعتِ پیش

مهدی نوشت انشا

موضوع آن، اگر چه

موضوع ساده ای نیست

اما تلاش می کرد

تا نمره اش شود بیست

این بار، مهدی از نور

در دفترش نوشته

حس می کند نشسته

پهلوی یک فرشته

انشای مهدیِ ما

موضوعش انتظار است

ص: 28

دلتنگیِ پرستو

از دوریِ بهار است ...

حمید هنرجو

3

می آیی و دیگر کسی

در کوچه ی ما

جرأت ندارد لِه کند

پروانه ها را ...

ص: 29

حتما می آیی ...

در گفت و گوی شبنم و گل

پیداست نام مهربانت

آقا! تو خیلی مهربانی

مثل تمامِ خاندانت

در حرف های غنچه هستی

در لهجه ی پروانه ها نیز

ص: 30

عطر قنوتت را شنیدم

باران که می بارید یک ریز ...

ای آسمانِ پرستاره

آرامش قلب کبوتر

می جویمت در اشک مادر

می بینمت در ذِکر خواهر

ای مهربان! دریای عشقت

در قلب ما ساحل ندارد

هر کس نمی بیند شما را

شاید که چشم دل ندارد

حمید هنرجو

ص: 31

سبزتر از بهار

تو از فرشته مهربان تری

و شاید از بهار، سبزتر

در انتظار دیدن توام

بیا مرا به خانه ات ببر

پرنده ی دلم برای تو

ترانه های تازه خوانده است

بیا که سبزه های باغ هم

به خاطر تو سبز مانده است

ص: 32

تو آن کسی که سالیان سال

جهان تو را به خود ندیده است

بیا که دست های کوچکم

برای تو بنفشه چیده است

شاهین رهنما

ص: 33

وقتِ پرگشودن

ای نسیم خوش نفس

کی می آیی از سفر؟

کی از آبشار گل

می دهی مرا خبر؟

شاپرک به دور خود

پیله ای تنیده است

وقت پرگشودنش

بی گمان رسیده است

کی برای شاپرک

ص: 34

بال در می آوری؟

یا برای قاصدک

بال و پر می آوری؟

رُفت و روب کرده ایم

خانه را برای تو

تا دوباره پُر شود

از صدای پای تو

ای نشانه ی بهار

ای نسیم خوش خبر

خسته ایم و منتظر

کی می آیی از سفر؟

بیوک ملکی

ص: 35

کاش باز آیی

مثل باران، بی ریا و ساده ای

چون دعا، مهمان هر سجّاده ای

باز هم می آیی از یک راه دور

شهر را پر می کنی از عطر و نور

سبز می رویی میان قلب ها

عطر گلها را تو می بخشی به ما

چشم خواب آلوده را تر می کنی

غصّه ها را زود، پرپر می کنی

می شوی هم صحبت پروانه ها

می نشانی عشق را در خانه ها

ص: 36

با تهی دستان، محبّت می کنی

شادمانی را تو قسمت می کنی

پیشوازت ماه می آید ز اوج

نور می ریزد به پایت، موج موج

انتظارت همدم دیرین ما

حرف هایت صحبت شیرین ما

زودتر، ای کاش باز آیی ز راه

گل کنی چون ماه، در باغ نگاه

رابعه ی راد

آخرین بهار

ص: 37

چشمان عاشقان

مشتاق روی توست

یک کهکشان شهید

در جستجوی توست

مادر به هر نماز

خوانَد تو را بلند

با چشم اشکبار

با قلب دردمند

نامت همیشه هست

ورد زبان ما

ای مهربان ترین

در کهکشان ما

عالم گشوده است

آغوش انتظار

ای آخرین امید

ص: 38

ای آخرین بهار

ما با تو زنده ایم

ای روح آبها

پژمرده می شویم

دیگر بیا، بیا ...

تقی متقی

آن روز ...

می دانم این را، عاقبت

یک روز، غوغا می شود

عدل و امید و دوستی

ص: 39

چون گل، شکوفا می شود

بر خاک خشک سینه ها

پیغام باران می رسد

بر کام سرد دانه ها

بوی بهاران می رسد

آن روز، فریاد همه

«الله اکبر» می شود

نخل امید بی کسان

پُر شاخه، پُربَر(1) می شود

از کعبه، بانگی آشنا

تا آسمان ها می رود

از ریشه می میرد ستم

دَور پلیدان می رود


1- پُر بَر، یعنی : پر میوه.

ص: 40

«مهدی» می آید، بعد از او

دنیا دگرگون می شود

سنگ دلِ سنگین دلان

آن روز، پرخون می شود

مصطفی رحماندوست

زیباترین فصل

ای آسمان، ای آبی پاک

بی او کبوترها غریبند

بی او تمام چشمه ساران

از شوقِ خواندن، بی نصیبند

بی او پرستو بی قرار است

در سینه دارد آه و فریاد

ص: 41

بی او نمی بینی دراینجا

پروانه ای را شاد و آزاد

ای آسمان، ابری بباران

بر فصل خشک ظلم و خنجر

تا فصل بی مهری سر آید

از راه آید فصل بهتر

فصل طلوع نور مهدی

فصل غروب رنگ ظلمت

فصل خوش و رنگین کمانی

زیباترین فصل محبّت

رضا اسماعیلی

ص: 42

بوی باران

می رسد آن پیک شادی

با بهاران، با بهاران

می تراود از نگاهش

بوی شبنم، بوی باران

موج نورش می نَوَردَد

باغ و دشت و درّه ها را

می برد با خود به هر جا

بوی جانبخش خدا را

ص: 43

از نسیم دلنوازش

دشت های خشک و بی جان

می شود سرسبز و زیبا

مثل گلگشت بهاران

می رسد آن روز زیبا

روز خوب آفتابی

می دمد از شاخه ی گل

غنچه های سرخ و آبی

علی اصغر نصرتی

ص: 44

بوی نرگس

تو نور و نرگس و نماز

می آوری برای من

چقدر دیر کرده ای

بیا سری به ما بزن

به خاک، مژده داده ام

که باز می رسد بهار

دوباره غنچه می کند

درخت خشک انتظار

تمام این درخت ها

ص: 45

که چشمشان به راه توست

ببین که برگ هایشان

چه سبز در نگاه توست

به یک پرنده گفته ام

که تازه می شود پَرَت

کسی ز راه می رسد

و می شود تو باورت

به چشمه ها خبر بده

که پر ترانه تر شوند

به آب و آسمان بگو

که شاعرانه تر شوند

ز راه می رسد کسی

که درس می دهد به آب

و دست های او پر از

ص: 46

شقایق است و آفتاب

کسی که چشم می دهد

به کورهای این زمین

میان راهِ هیچ کس

کسی نمی کند کمین

پر از پرنده می شود

تمام این زمینِ ما

بیا بیا بیا بیا

عزیز و بهترین ما ...

ناصر کشاورز

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109